Loading the content... Loading depends on your connection speed!

Ganje Hozour App
Ganje Hozour Iphone App Ganje Hozour Android App


: تماس با دفتر گنج حضور در آمریکا

Tel: 001 818 970 3345

Email: parviz4762@mac.com

Search
جستجو

Ganje Hozour Program #611
برنامه شماره ۶۱۱ گنج حضور

Please rate this video
Out of 1415 votes | 27365 Views
Poor            Good            Great

    

Set Stream Quality

  

Description

برنامه شماره ۶۱۱ گنج حضور

اجرا: پرویز شهبازی


۱۳۹۵ تاریخ اجرا: ۱۳ ژوئن ۲۰۱۶ ـ ۲۵ خرداد






مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۹۴۸

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Qazal) # 1948, Divan e Shams


بانگ آید هر زمانی زین رواقِ(۱) آبگون(۲)

آیتِ اِنّا بَنَیْنَاهَا وَ اِنّا مُوسِعُون(۱)

که شْنود این بانگ را بی‌گوش ظاهر دم به دم؟

تایِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّایِحُون(۲)

نردبان حاصل کنید از ذِی المَعارِجْ، بر روید

تَعْرُجُ الرُّوحُ اِلَیْهِ وَ المَلایِک اَجْمَعُون(۳)

کی تراشد نردبان چرخ نجار خیال؟

ساخت معراجش(۳) یَدِ کُلٌّ اِلَیْنَا راجِعُون(۴)

تا تراشیده نگردی تو به تیشه صبر و شکر

لا'یُلَقّاها فرو می خوان و اِلّا الصَّابِرُون(۵)

بنگر این تیشه به دست کیست، خوش تسلیم شو

چون گره مستیز با تیشه که نَحْنُ الغالبُون(۶)

پایه‌ای چند ار برآیی، باشی اَصْحَابُ الیَمین

ور رسی بر بام خود، اَلسَّابِقُونَ اَلسَّابِقُون(۷)

گر ز صوفی خانه گردونی، ای صوفی برآ

واندرآ اندر صف اِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّون(۸)

ور فقیری، کوس(۴) تَمَّ الفَقْرُ فَهْوَ الله بزن

ور فقیهی، پاک باش از اِنَّهُمْ لَا یَفْقَهُون(۹)

گر چو نونی در رکوع و چون قلم اندر سجود

پس تو چون نون و قلم پیوند با مَایَسْطُرُون(۱۰)

چشمِ شوخِ(۵) سَوْفَ یُبْصِر باش پیش از یُبْصِرُون

چو مُداهن(۶) نرم ساری(٧) چیست؟، پیش یُدْهِنُون(۱۱)

چون درخت سدره(٨) بیخ آور(۹)، شو از لَا رَیْبَ فیه(۱۲)

تا نلرزد شاخ و برگت از دمِ رَیْبُ المَنُون(۱۳)

بنگر آن باغ سیه گشته ز طَافَ طَایِفٌ

مکر ایشان باغ ایشان سوخته هُمْ نَایِمُون(۱۴)


(۱قرآن کریم، سوره الذاريات (۵۱)، آیه ۴۷

Quran, Sooreh Zariat ( #51), Line # 47


وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ 


ترجمه فارسی

Farsi Translation


و آسمان را قدرتمندانه بنا کردیم و ما البته وسعت دهنده ایم.


و آسمان را به قدرت ونیرو بنا کردیم و ما [همواره] 

وسعت دهنده ایم.


مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۷۷۱

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Qazal) # 771, Divan e Shams


هله عاشقان بکوشید که چو جسم و جان نماند

دلتان به چرخ پرد چو بدن گران نماند

دل و جان به آب حکمت ز غبارها بشویید

هله تا دو چشم حسرت سوی خاکدان نماند

نه که هر چه در جهانست نه که عشق جان آنست

جز عشق هر چه بینی همه جاودان نماند

عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب

سوی آسمان دیگر که به آسمان نماند

ره آسمان درونست پر عشق را بجنبان

پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند

تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست

چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند


مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۸۳۱

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Qazal) # 2831, Divan e Shams


چو وضو ز اشک سازم بود آتشین نمازم

در مسجدم بسوزد، چو بدو رسد اذانی


(۲) قرآن کریم، سوره توبه (۹)، آیه ۱۱۲

Quran, Sooreh Tobeh ( #9), Line # 112


التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ 

الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ 

لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


[آن مؤمنان] همان توبه‌كنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه‌داران، ركوع‌كنندگان، سجده‌كنندگان، وادارندگان به كارهاى پسنديده، بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقرّرات خدايند. و مؤمنان را بشارت ده.


مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۵۶۶

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 1, Line # 566


پنبه اندر گوش حسِّ دون کنید(١٠)

بند حسّ از چشم خود بیرون کنید

پنبهٔ آن گوش سِر، گوش سَر است

تا نگردد این کر، آن باطن، کر است

بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید

تا خطابِ ِارجِعی* را بشنوید


* قرآن کریم، سوره فجر (۸۹)، آیه ۲۷

Quran, Sooreh Fajr ( #89), Line # 27


يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً


ترجمه فارسی

Farsi Translation


ای جان آرام گرفته و اطمینان یافته! به سوی پروردگارت در حالی که 

از او خشنودی و او هم از تو خشنود است، باز گرد.


مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۷۴۷

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 3, Line # 3747


این دهان بستی، دهانی باز شد

کو خورندهٔ لقمه‌های راز شد

گر ز شیر دیو، تن را وابُری

در فِطام(١١) او، بسی نعمت خوری


مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۷۳۰

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 5, Line # 1730


لب فرو بند از طعام و از شراب

سوی خوان آسمانی کن شتاب

دم به دم بر آسمان می‌دار امید

در هوای آسمان رقصان چو بید

دم به دم از آسمان می‌آیدت

آب و آتش رزق می‌افزایدت

گر تو را آنجا بَرَد نبود عجب

منگر اندر عجز و بنگر در طلب

کین طلب در تو گروگان خداست

زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست

جهد کن تا این طلب افزون شود

تا دلت زین چاه تن بیرون شود


مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۶۳۹

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 1, Line # 1639


گر تو این انبان ز نان خالی کنی

پر ز گوهرهای اِجلالی(١٢) کنی

طفل جان، از شیر شیطان باز کن

بعد از آنش با مَلَک اَنْباز(۱۳) کن

تا تو تاریک و ملول و تیره‌ای

دان که با دیو لعین(۱۴) همشیره‌ای(۱۵)


(۳) قرآن کریم، سوره معارج (۷۰)، آیه ۱-۷

Quran, Sooreh Maarej ( #70), Line # 1-7


سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ. (۱)

لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ. (۲)

مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ . (۳)

تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ 

مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ . (۴)

فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلاً. (۵)

إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً. (۶)

وَنَرَاهُ قَرِيباً. (۷)


ترجمه فارسی

Farsi Translation


درخواست کننده ای درخواست عذابی 

کردکه واقع شدنی است. (۱)

كه اختصاص به كافران دارد [و] آن را بازدارنده‌اى نيست. (۲)

[و] از جانب خداوند صاحب درجات [و مراتب‌] است. (۳)

فرشتگان و روح، در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى «او» بالا مى‌روند. (۴)

پس صبر كن، صبرى نيكو. (۵)

زيرا آنان آن روز را دور مى‌بينند. (۶)

و [ما] نزديكش مى‌بينيم. (۷)


مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۵۵۶

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 5, Line # 2556


نردبانهایی ست پنهان در جهان

پایه پایه تا عَنان آسمان(۱۶)


مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۲۳۵

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 3, Line # 4235


از مقامات تَبَتُّل(۱۷) تا فنا

پایه پایه تا ملاقات خدا


مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۵۵۷

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 5, Line # 2557


هر گُرُه را نردبانی دیگر است

هر روش را آسمانی دیگر است

هر یکی از حال دیگر بی‌خبر

مُلک با پهنا و بی‌پایان و سر

این در آن حیران که او از چیست خوش

وآن درین خیره که حیرت چیستش؟

صحنِ(۱۸) اَرضُ الله(۱۹) واسِع(۲۰) آمده

هر درختی از زمینی سرزده

بر درختان شُکر گویان برگ و شاخ

که زهی مُلک و زهی عرصهٔ فراخ

بلبلان گرد شکوفهٔ پُر گِره

که از آنچه می‌خوری ما را بده


(۴) قرآن کریم، سوره انبياء (۲۱)، آیه ۹۳

Quran, Sooreh Anbia ( #21), Line # 93


وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ ۖ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


و [کارشان] دينشان را ميان خود پاره پاره كردند. 

[ولی سرانجام] همه به سوى ما بازمى‌گردند.


(۵) قرآن کریم، سوره قصص (۲۸)، آیه ۸۰

Quran, Sooreh Ghesas ( #28), Line # 80


وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ 

آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


و كسانى كه دانش [واقعى‌] يافته بودند گفتند: « واى بر شما! براى 

كسى كه گرويده و كار شايسته كرده پاداش خدا بهترست، 

و جز شكيبايان آنرا نيابند.»


مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۶۰۰

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 2, Line # 600


صبر از ایمان بیابد سر کُله(۲۱)

حَیْثَ لا صَبْرَ فَلا ایمانَ لَه**

گفت پیغمبر: خداش ایمان نداد

هر که را صبری نباشد در نهاد


** حدیث


مَن لا صَبْرَ لَهُ، لا ايمانَ لَهُ

هرکه را صبر نباشد، وی را ایمان نباشد.


مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۸۵۲

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 3, Line # 1852


گفت لقمان: صبر هم نیکو دمی ست(۲۲)

که پناه و دافع هر جا غمی ست

صبر را با حق قرین کرد ای فلان

آخِر وَالعَصر را آگه بخوان

صد هزاران کیمیا، حق آفرید

کیمیایی همچو صبر، آدم ندید


مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۴۱۰

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 6, Line # 1410


صبر جملهٔ انبیا با مُنکران

کردشان خاص حق و صاحب‌قِران(۲۳)

هر که را بینی یکی جامه دُرُست

دان که او آن را به صبر و کسب جُست

هر که را دیدی برهنه و بی‌نوا

هست بر بی‌صبری او آن گوا


مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۷۲۳

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 3, Line # 2723


کوری خود را مکن زین گفت فاش

خامش و در انتظار فضل باش

در میان روز گفتن: روز کو؟

خویش رسوا کردن است ای روزجو؟

صبر و خاموشی جَذوبِ(۲۴) رحمت است

وین نشان جستن نشان علت است

اَنْصِتُوا(۲۵) بپذیر، تا بر جان تو

آید از جانان، جزای اَنْصِتُوا


مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۸۹۴

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 6, Line # 3894


ما همی‌گفتیم: کم نال از حَرَج(۲۶)

صبر کن کِالصَّبرُ مِفتاحُ الفَرَج

این کلید صبر را اکنون چه شد؟

ای عجب منسوخ شد قانون؟ چه شد؟


 (۶) قرآن کریم، سوره شعراء (۲۶)، آیه ۴۴

Quran, Sooreh Shoaraa ( #26), Line # 44


فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


پس ريسمانها و چوبدستى‌هايشان را انداختند و گفتند: «به عزّت فرعون كه ما حتماً پيروزيم.»


مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۶۵۲

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Qazal) # 652, Divan e Shams


تدبیر کند بنده و تقدیر نداند

تدبیر به تقدیر خداوند نماند

بنده چو بیندیشد پیداست چه بیند

حیله بکند لیک خدایی نتواند

گامی دو چنان آید کو راست نهادست

وان گاه که داند که کجاهاش کشاند

استیزه(۲۷) مکن مملکت عشق طلب کن

کاین مملکتت از مَلِکُ الْموُت(۲۸) رهاند


(۷) قرآن کریم، سوره واقعه (۵۶)، آیه ۱

Quran, Sooreh Vagheae ( #56), Line # 1


إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ. (۱)

لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ. (۲)

خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ. (۳)

إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً. (۴)

وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً. (۵)

فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثّاً. (۶)

وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً. (۷)

فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ. (۸)

وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ. (۹)

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. (۱۰)

أُولَٰئِكَ الْمُقَرَّبُونَ. (۱۱)

فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ. (۱۲)

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ. (۱۳)

وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ. (۱۴)


ترجمه فارسی

Farsi Translation


آن واقعه چون وقوع يابد. (۱)

[كه‌] در وقوع آن دروغى نيست. (۲)

پست‌كننده [و] بالابرنده است. (۳)

چون زمين با تكان [سختى‌] لرزانده شود. (۴)

و كوهها [جمله‌] ريزه ريزه شوند. (۵)

و به صورت گرد و غباری پراکنده در آید. (۶)

و شما سه دسته شويد: (۷)

ياران دست راست، كدامند ياران دست راست؟ (۸)

و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟ (۹)

و سبقت‌گيرندگان مقدمند. (۱۰)


------------------------------------------


فطرت اولیه به خود آگاه و زنده می شود.


شاهنامه، بخش ۴، گفتار اندر آفرینش مردم

Ferdowsi Poem(Shahname), Part 4


ترا از دو گیتی برآوردهاند

به چندین میانجی بپروردهاند

نخستین فطرت پسین شمار

تویی خویشتن را به بازی مدار


------------------------------------------

آنانند همان مقربان [خدا]. (۱۱)

در باغستانهاى پر نعمت. (۱۲)

گروهى از پيشينيان. (۱۳)

و اندكى از متأخران. (۱۴)


 قرآن کریم، سوره واقعه (۵۶)، آیه ۲۷

Quran, Sooreh Vagheae ( #56), Line # 27


وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


و ياران راست؛ ياران راست كدامند؟


 قرآن کریم، سوره توبه (۹)، آیه ۱۰۰

Quran, Sooreh Tobeh ( #9), Line # 100


وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.


ترجمه فارسی 

Farsi Translation


و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند، و براى آنان باغهايى آماده كرده كه از زير [درختان‌] آن نهرها روان است. هميشه در آن جاودانه‌اند. اين است همان كاميابى بزرگ.


(۸) قرآن کریم، سوره صافات (۳۷)، آیه ۱۶۵

Quran, Sooreh Saffaat ( #37), Line # 165


وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


و در حقيقت، ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بسته‌ايم.


(۹) حدیث


تَمَّ الفَقْرُ فَهْوَ الله.

چون فقر تمام شود، خداست.


(۹) قرآن کریم، سوره انفال (۸)، آیه ۶۵

Quran, Sooreh Anfaal ( #8), Line # 65


يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


اى پيامبر، مؤمنان را به جهاد برانگيز. اگر از [ميان‌] شما بيست تن، شكيبا باشند بر دويست تن چيره مى‌شوند، و اگر از شما يكصد تن باشند بر هزار تن از كافران پيروز مى‌گردند، چرا كه آنان قومى‌اند كه نمى‌فهمند.


 (۱۰) قرآن کریم، سوره قلم (۶۸)، آیه ۱

Quran, Sooreh Ghalam ( #68), Line # 1


ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


نون، سوگند به قلم و آنچه مى‌نويسند.


مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۹۳

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 1, Line # 393


خفته از احوال دنیا روز و شب

چون قلم در پنجه تقلیب رب


مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۸۰

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 5, Line # 3180


ای دریده پوستین یوسفان

گر بدرَّد گرگت، آن از خویش دان

زانکه می‌بافی، همه‌ساله بپوش

زانکه می‌کاری، همه ساله بنوش

فعل توست این غصه‌های دم به دم

این بود معنی قَدْ جَفَّ الْقَلَم***

که نگردد سنت ما از رَشَد(۲۹)

نیک را نیکی بود، بد راست بَد

کار کن هین که سلیمان زنده است

تا تو دیوی تیغ او بُرَّنده است

چون فرشته گشت، از تیغ ایمنی ست

از سلیمان هیچ او را خوف نیست

حکم او بر دیو باشد نه مَلَک

رنج در خاک ست نه فوق فلک

ترک کن این جبر را که بس تهی ست

تا بدانی سِرِّ سِرِّ جبر چیست

ترک کن این جبر جمع مَنبَلان(۳۰)

تا خبر یابی از آن جبر چو جان

ترک معشوقی کن و کن عاشقی

ای گمان برده که خوب و فایقی(۳۱)

ای که در معنی ز شب خامش‌تری

گفت خود را چند جویی مشتری؟


*** حديث


جَفَّ الْقَلَمُ بِما اَنْتَ لاقٍ

خشك شد قلم به آنچه سزاوار بودی.


(۱۱) قرآن کریم، سوره صافات (۳۷)، آیه ۱۷۵

Quran, Sooreh Saffaat ( #37), Line # 175


وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


و آنان را بنگر كه خواهند ديد.


(۱۱) قرآن کریم، سوره قلم (۶۸)، آیه ۹

Quran, Sooreh Ghalam ( #68), Line # 9


وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى نمايند.


مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۳۴۲

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 6, Line # 3342


چشم‌ داری تو، به چشم خود نگر

منگر از چشم سَفیهی(۳۲) بی‌خبر

گوش داری تو، به گوش خود شنو

گوش گولان را چرا باشی گرو؟

بی ز تقلیدی، نظر را پیشه کن

هم برای عقل خود اندیشه کن


(۱۲) قرآن کریم، سوره بقره (۲)، آیه ۲

Quran, Sooreh Baghareh ( #2), Line # 2


ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


اين است كتابى كه در [حقانيت‌] آن هيچ ترديدى نيست؛ [و] مايه هدايت تقواپيشگان است.


(۱۳) قرآن کریم، سوره طور(۵۲)، آیه ۳۰



أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ


ترجمه فارسی

Farsi Translation



يا مى‌گويند: شاعرى است و ما براى وى منتظر حوادث روزگاريم.


(۱۴) قرآن کریم، سوره قلم (۶۸)، آیه ۱۹

Quran, Sooreh Ghalam ( #68), Line # 19


فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ.


ترجمه فارسی

Farsi Translation


پس در حالى كه آنان غنوده بودند، بلايى از جانب پروردگارت بر آن [باغ‌] به گردش در آمد.


مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۹۹

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 5, Line # 3199


اَنْصِتوا یعنی که آبت را به لاغ(۳۳)

هین تلف کم کن که لب‌خشک ست باغ


مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۹۶

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 5, Line # 3196


تا کنی مر غیر را حَبْر(۳۴) و سَنی(۳۵)

خویش را بدخُو و خالی می‌کنی


مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۲۳۵

Rumi (Molana Jalaleddin) Poems (Mathnavi), Book # 3, Line # 2235


در گَویّ(۳۶) و در چَهی ای قَلتَبان(۳۷)

دست وادار از سِبالِ(۳۸) دیگران

چون به بستانی رسی زیبا و خوش

بعد از آن دامان خلقان گیر و کش

ای مقیم حبس چار و پنج و شَش

نغزجایی، دیگران را هم بکش


(١) رواق : رواق به معنی عمارتی که سقف قوسی شکل دارد، ایوان، راهرو و مدخل سقفدار در داخل عمارت می باشد. در اینجا رواق آبگون به معنی آسمان آبی است.

(٢آبگون: آبی، مانند آب

(٣) معراج: عروج، بالا رفتن

(۴) کوسطبل بزرگ

(۵) شوخگستاخ

(۶) مُداهن: چرب زبان، چاپلوس

(۷) نرم ساری:‌ انعطاف به خرج دادن، نرمش، انعطاف

(۸) درخت سدره: درختی بهشتی که ریشه ای عمیق دارد.

(۹) بیخ آور: در اینجا فعل امری به معني ریشه بدوان، ریشه درست کن، دارای چندین ریشه، با ریشه بسیار

(۱۰) پنبه در گوش کردن: کنایه از بستن گوش و ترک شنیدن

(۱۱) فِطام: در لغت به معنی از شیر بازگرفتن است ، در مصطلحات صوفیه، کنایه است از انقطاع از عادات و اخلاق زشت و شهوات جسمانی و تجدید حیات روحانی.

(۱۲) اِجلالیگرانقدر

(۱۳) اَنْبازشریک

(۱۴) دیو لعین: شیطان ملعون( لعنت شده)

(۱۵) همشیره: خواهر، اینجا به معنی همراه و دمساز

(۱۶) عَنان آسمان:‌ پهنه آسمان، آن قسمت از آسمان که نمایان است.

(۱۷) تَبَتُّل: از بَتْل به معنی بریدن و اخلاص داشتن است. در اصطلاح صوفیه عبارتست از انقطاع و گسستن از دنیا و مافیها و اتصال و پیوستن به حق تعالی بی هیچ غرضی.

(۱۸) صحن: ساحت خانه و سرا، عرصه

(۱۹) اَرضُ الله: زمین خدا

(۲۰) واسِع: فراخ، گشاد، پهناور

(۲۱) سر کُله: تاج سر، کلاه

(۲۲) نیکو دم: صفت و موصوف به معنی دم و نفس خوب و خوش

(۲۳) صاحبقِران: صاحب منسب و بزرگی، پادشاه پیروز و مظفّر.

(۲۴) جَذوب: بسیار کِشنده، بسیار جذب کننده

(۲۵) اَنْصِتُوا: خاموش باشید، ( اشاره به آیه ۲۰۴ از سوره اعراف)

(۲۶) حَرَجسختی و تنگی

(۲۷) استیزه: ستیزه، جنگ، خصومت

(۲۸) مَلِکُ المْوُت: فرشتهای که جان مردم را میگیرد، عزرائیل

(۲۹) رَشَد: هدايت، به راه راست رفتن، از گمراهی درآمدن

(۳۰) مَنبَل: تنبل، کاهل، بیکار

(۳۱) فایق: چیره، مسلط، برتر

(۳۲) سَفیهنادان، احمق

(۳۳) لاغ:‌ هزل، شوخی، در اینجا به معنی بیهوده

(۳۴) حَبْر: دانشمند، دانا

(۳۵) سَنی: رفیع، بلند مرتبه

(۳۶) گَوْگودال

(۳۷) قَلتَبان: بی غیرت، بی حمیّت

(۳۸) سِبالِسبیل

Back
Total views for today: 17203