Parviz Shahbazi

Ganj e Hozour Program #495

برنامه شماره ۴۹۵ گنج حضور

  • Currently 4.17/5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
out of 58 votes
Comments (1)

    
Lights off
Sorry, your favorites list is FULL.

Support Ganje Hozour (حمایت از گنج حضور)

Link to this video/audio

Description

برنامه شماره ۴۹۵ گنج حضور
اجرا: پرویز شهبازی

 PDF متن نوشته شده برنامه با فرمت 


PDF ،تمامی اشعار این برنامه


مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۳۰۶


رغبت به عاشقان کن ای جان صد رغایب

بنشین میان مستان اینک مه و کواکب

آن روز پرعجایب وان محشر قیامت

گشتست پیش حسنت مستغرق عجایب

چون طیبات خواندی بر طیبین فشاندی

طیبتر از تو کی بود ای معدن اطایب

جان را ز تست هر دم سلطانیی مسلم

این شکر از کی گویم از شاه یا ز صاحب

در جیب خاک کردی ارواح پاک جیبان

سر کرده در گریبان چون صوفیان مراقب

عشق تو چون درآمد اندیشه مرد پیشش

عشق تو صبح صادق اندیشه صبح کاذب

ای عقل باش حیران نی وصل جو نه هجران

چون وصل گوش داری زان کس که نیست غایب

جان چیست فقر و حاجت جان بخش کیست جز تو

ای قبله حوایج معشوقه مطالب

نک نقد شد قیامت اینک یکی علامت

طالع شد آفتابت از جانب مغارب

درکش رمیدگان را محنت رسیدگان را

زان جذبه‌های جانی ای جذبه تو غالب

تا بیند این دو دیده صبح خدا دمیده

دام طلب دریده مطلوب گشته طالب

عشق و طلب چه باشد آیینه تجلی

نقش و حسد چه باشد آیینه معایب

کو بلبل چمن‌ها تا گفتمی سخن‌ها

نگذشت بر دهان‌ها یا دست هیچ کاتب

نه از نقش‌های صورت نه از صاف و نه از کدورت

نه از ماضی و نه حالی نه از زهد نه از مراتب

عقلم برفت از جا باقیش را تو فرما

ای از درت نرفته کس ناامید و غایب


مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۳۰۵


آواز داد اختر بس روشنست امشب

گفتم ستارگان را مه با منست امشب

بررو به بام بالا از بهر الصلا را

گل چیدنست امشب می خوردنست امشب

تا روز دلبر ما اندر برست چون دل

دستش به مهر ما را در گردنست امشب

تا روز زنگیان را با روم دار و گیرست

تا روز چنگیان را تنتن تنست امشب

تا روز ساغر می در گردش است و بخشش

تا روز گل به خلوت با سوسنست امشب

امشب شراب وصلت بر خاص و عام ریزم

شادی آنک ماهت بر روزنست امشب

داوودوار ما را آهن چو موم گردد

کاهن رباست دلبر دل آهنست امشب

بگشای دست دل را تا پای عشق کوبد

کان زار ترس دیده در مأمنست امشب

بر روی چون زر من ای بخت بوسه می‌ده

کاین زر گازدیده در معدنست امشب

آن کو به مکر و دانش می‌بست راه ما را

پالان خر بر او نه کو کودنست امشب

شمشیر آبدارش پوسیده است و چوبین

وان نیزه درازش چون سوزنست امشب

خرگاه عنکبوتست آن قلعه حصینش

برگستوان و خودش چون روغنست امشب

خاموش کن که طامع الکن بود همیشه

با او چه بحث داری کو الکنست امشب


مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۸۰۶


مژده مژده همه عشاق بکوبید دو دست

کانک از دست بشد دست زنان می‌آید

خوشتر از جان چه بود جان برود باک مدار

غم رفتن چه خوری چون به از آن می‌آید

هر کسی در عجبی و عجب من اینست

کو نگنجد به میان چون به میان می‌آید


مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۹۵۴


همه حیات در اینست کاذْبَحُوا بَقَره

چو عاشقان حیاتید چون پس بقرید؟

هزار شیر تو را بنده‌اند چه بود گاو؟

هزار تاج زر آمد چه در غم کمرید؟

چو شب خطیب تو ماهست بر چنین منبر

اگر نه فهم تباهست از چه در سمرید؟


مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۳۴۵


لذت عشق بتان را ز زحیران مطلب

صبح کاذب بود این قافله را سخت مضل


مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۷۵۴


ذکر حق کن بانگ غولان را بسوز

چشم نرگس را ازین کرکس بدوز

صبح کاذب را ز صادق وا شناس

رنگ می را باز دان از رنگ کاس

تا بُوَد کز دیدگان هفت رنگ

دیده‌ای پیدا کند صبر و درنگ

رنگها بینی بجز این رنگها

گوهران بینی به جای سنگها

گوهرِ چه؟ بلک دریایی شوی

آفتاب چرخ‌پیمایی شوی

کارکُن در کارگه باشد نهان

تو برو در کارگه بینَش عیان


مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۳۳


می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا

گردن بزن اندیشه را ما از کجا او از کجا

پیش آر نوشانوش را از بیخ برکن هوش را

آن عیش بی‌روپوش را از بند هستی برگشا

در مجلس ما سرخوش آ برقع ز چهره برگشا

زان سان که اول آمدی ای یَفْعَلُ الله ما یشا

دیوانگان جسته بین از بند هستی رسته بین

در بی‌دلی دل بسته بین کاین دل بود دام بلا

زوتر بیا هین دیر شد دل زین ولایت سیر شد

مستش کن و بازش رهان زین گفتن زوتر بیا

بگشا ز دستم این رسن بربند پای بوالحسن

پر ده قدح را تا که من سر را بنشناسم ز پا


مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۱۸


گویی مرا چون می‌روی؟ گستاخ و افزون می‌روی؟

بنگر که در خون می‌روی آخر نگویی تا کجا؟

گفتم کز آتش‌های دل بر روی مفرش‌های دل

می غلط در سودای دل تا بحر یَفْعَل ما یشا

هر دم رسولی می‌رسد جان را گریبان می‌کشد

بر دل خیالی می‌دود یعنی به اصل خود بیا

Tags



Comments

  1. shadihasti
    10 years, 8 months ago

    در این برنامه عمیقا مفهوم اعتماد به زندگی و رها کردن دلبستگی ها و نگرانی ها را درک کردم. مفهوم تسلیم و پذیرش اتفاق این لحظه و اینکه ذهن من ذهنی نادان هست٫ راهکارهایی که می دهد درست نیست. باید راهکار را از درونم جستجو کنم. با پذیرش اتفاق این لحظه و اعتماد به آنچه زندگی پیش روی من می گذارد. فوق العاده بود!!!

Sign in or sign up to post comments.
Parviz Shahbazi
Ganj e Hozour Program #495
برنامه شماره ۴۹۵ گنج حضور
Category:
برنامه های تصویری گنج حضور
برنامه های تصویری ۵۰۰ - ۴۰۱
Views: 9,838
Submitted by: admin, Mar 05 2014






حمایت گنج حضور


 بیننده عزیز برنامه گنج حضور:

  با سلام و احوالپرسی، با تشکر و قدردانی ازشما که این برنامه را تماشا می کنید، از شما تقاضا  داریم که عضو خانواده گنج حضور شوید و به هر اندازه که می توانید و می خواهید این برنامه و تلویزیون را ،هر ماهه، حمایت مالی کنید. لطفاً به این امر مهم توجه فرمایید که برای ادامه خدمات  فرهنگی این تلویزیون حمایت مالی اشخاصی که از آن استفاده می کنند، ضروری است. این تلویزیون منبع دیگری برای درآمد ندارد. لطفاً تصمیم خود را در این مورد به ایمیل: support@parvizshahbazi.com اطلاع دهید.


در صورت لزوم با ‍پشتیبانی گنج حضور با شماره 001-438-686-7580 تماس بگیرید.


حمایت مالی به روشهای آسان زیر امکان پذیر است:

     

   
   

    ۱- از طریق کردیت کارت و Paypal







۲- از طریق دادن کردیت کارت خودتان به ما، تا هر ماهه به مقداری که شما می خواهید، بعنوان حق عضویت، چارج شود.





۳- از طریق فرستادن چک به آدرس زیر: 







Parviz Shahbazi

P.O. Box 745 Woodland Hills, CA

91365 USA. 







               

۴- از طریق فرستادن پول نقد به حساب بانکی گنج حضور، از تمام نقاط دنیا غیر از ایران، یا واریز (Deposit) کردن از نقاط مختلف آمریکا یا کانادا، به شرح  زیر:



 

 

 

WELLS FARGO BANK



6001 Topanga Canyon Blvd
Woodland Hills, CA

91367 USA.

Beneficiary Name: TREASURE OF PRESENCE FOUNDATION, INC.


Account #: 9375957264 Routing: 121000248


Swift #WFBIUS6S